امروزه دنیای کسب و کار به شدت رقابتی و چالش برانگیز است؛ بنابراین برای بقا و پایداری در این راه سخت، مدیریت فرآیندهای کسب و کار بسیار مهم است. اینجاست که چرخه زندگی مدیریت فرآیند کسب و کار اهمیت مییابد. اگر هدف شما بهینه سازی فرآیندها و افزایش عملکرد است، BPM قطعا ابزار مناسبی برای شما است.ما در این مقاله به مفهوم مدیریت فرآیند کسب و کار، انواع و چرخه حیات آن میپردازیم.
همانطور که پیشتر در مقاله " از طراحی تا مدیریت فرآیندهای کسب و کار " خواندیم، مدیریت فرآیندهای کسب و کار یا Business process management (BPM)، یک رویکرد استراتژیک برای بهبود فرآیندهای کسب و کار است. این رویکرد شامل شناسایی، مدلسازی، بهبود و کنترل فرآیندهای کسب و کار با استفاده از نرمافزارها و ابزارهای مدیریت فرآیند کسب و کار است.
در واقع این چرخه حیات، یک مدل مفهومی است که مراحل مختلف توسعه، اجرا و بهبود فرآیندهای کسب و کار را توصیف می کند و به سازمان ها کمک می کند تا فرآیندهای خود را به طور موثرتر و کارآمدتری مدیریت کنند تا به اهداف تجاری خود دست یابند.
چرخه عمر مدیریت فرآیند کسب و کار چارچوبی است که مراحل مربوط به مدیریت یک فرآیند را از ابتدا تا انتها مشخص می کند. فعالیت های مختلف BPM را می توان در یک حلقه کنترلی نشان داد که جزء مرکزی و اصلی مدیریت فرآیند است. سازمانها به طور مداوم فرآیندها واهداف کسب و کار خود را برای بهینه سازی و کارآمدی بیشتر، تنظیم می کنند، هرکدام از فازهای این چرخه حیات، به صورت مجزا تکرار میشوند.
چرخه عمر BPM شامل پنج مرحله است:
1-طراحی: در مرحله اول، فرآیندهای موجود مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند و سازمانها فرآیندهای کسب و کار خود را شناسایی و تعریف می کنند. این مرحله شامل درک اهداف فرآیند، ورودی ها و خروجی ها و مراحل مربوط به آن است.
2-مدلسازی: پس از تعریف و شناسایی فرآیندها، سازمان ها مدلهایی از فرآیندها طراحی می کنند. در مرحله مدل سازی، شرکت فرآیندهای جدیدی را انتخاب می کند تا آنها را به صورت جداگانه با توجه به نیازهای خود توصیف کند و بر این اساس، فرآیندهای هدف را تعریف کند. این مرحله شامل ایجاد یک نمایش دیجیتال از فرآیند است. این کار را می توان با استفاده از ابزارهای مختلفی مانند نمودارهای مدلسازی فرآیند کسب و کار (BPMN) انجام داد. این مدل باید شامل تمام فعالیت های کلیدی، وظایف و تصمیمات در فرآیند باشد. مدل سازی به سازمان ها کمک می کند تا فرآیندهای خود رابهتر تجسم کنند و زمینه های بهبود و کارایی را شناسایی کنند.
3-اجرا کردن: پس از مدلسازی، فرآیندها در دنیای واقعی پیادهسازی میشوند. این مرحله شامل تعیین نقشها و مسئولیتها، توسعه رویهها و آموزش به کارکنان است.
4- نظارت: دراین مرحله فرآیندها به طور مستمر پایش، تجزیه و تحلیل می شوند. سازمان ها باید فرآیندهای خود را نظارت کنند تا اطمینان حاصل کنند که طبق انتظار عمل می کنند. این مرحله شامل جمع آوری داده ها در مورد شاخص های کلیدی عملکرد (KPIs)، مانند زمان چرخه، هزینه و کیفیت است.
5-بهینه سازی: با توجه به مفاهیم کلاسیک بهینهسازی فرآیند، هدف اصلی این مرحله نظارت و بهبود مستمر زمان بازده با حداکثر ظرفیت، بهره وری هزینه، نرخ خطا و سایر شاخصهای کلیدی عملکرد است. سازمان ها باید به طور مستمر فرآیندهای خود را بهبود بخشند. این مرحله شامل شناسایی زمینه های بهبود، ایجاد تغییرات در طراحی فرآیندها و نظارت بر آن است.
• افزایش بهرهوری و اثربخشی: سازمان ها با ساده سازی فرآیندهای خود می توانند اتلاف سرمایه را کاهش داده و عملکرد را بهبود بخشند
• کاهش هزینه ها: با حذف مراحل غیر ضروری و خودکارسازی کارها، سازمان ها می توانند در هزینه ها صرفه جویی کنند.
• بهبود کیفیت: با نظارت و بهبود فرآیندهای خود، سازمان ها می توانند اطمینان حاصل کنند که به طور مداوم محصولات و خدمات با کیفیت بالایی ارائه می دهند.
• افزایش رضایت مشتری: سازمان ها با بهبود کارایی و اثربخشی فرآیندهای خود می توانند خدمات بهتری به مشتریان خود ارائه دهند.
در این بخش به سه نوع اصلی مدیریت فرآیند کسب و کار میپردازیم:
در انتها، علارغم چالشهایی که در مدیریت فرآیند کسب و کار وجود دارد نمیتوان از میزان اهمیت این ابزار ارزشمند در کسب و کار چشم پوشی کرد. این چرخه میتواند در سازمانها در هر اندازهای و هر صنعتی در راستای بهبود عملکرد فرآیند کسب و کار استفاده شود.
برای این مطلب هیچ نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را ثبت کنید.
0 نظر